-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 4 آبانماه سال 1384 21:26
عبور باید کرد ، و هم نوردِ افق هایِ دور باید شد ، و گاه در رگ یک حرف خیمه باید زد. عبور باید کرد ، و گاه از سر یک شاخه توت باید خورد ، ...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 30 مهرماه سال 1384 22:33
سلام. خوبی؟ یاد روزای سربازی افتادم. نمیدونم چرا. یاد این شعر که همیشه آرومم میکرد. سلطان قلبم تو هستی تو هستی دروازه های دلم را شکستی پیمان یاری به قلبم تو بستی با من پیوستی ... یاد اون بیابون بی آب و علف میدون تیر. یاد سکوت اون شبهای پر ستاره و تاریک. یاد... نمیدونم خیلی وقته که هیچی نمیدونم. دلم یه بیابون میخواد....
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 23 مهرماه سال 1384 20:26
برآ، ای آفتاب، ای توشه امید! برآ، ای خوشه خورشید! تو جوشان چشمهای، من تشنهای بی تاب. برآ، سرریز کن، تا جان شود سیراب. چو پا در کام مرگی تندخو دارم، چو در دل جنگ با اهریمنی پرخاش جو دارم، به موج روشنایی شست و شو خواهم؛ ز گلبرگ تو، ای زرٌینه گل، من رنگ و بو خواهم. شما، ای قلههای سرکش خاموش، که پیشانی به تندرهای...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 10 مهرماه سال 1384 21:09
کاش می شد اشک ها را پـاک کرد کاش می شد تــــا ابــــد پرواز کرد کاش می شد گرمی دست تــو را بر سر گلهــای یــخ احســاس کرد
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 8 مهرماه سال 1384 19:45
من کجا گم کرده ام آهنگ باران را؟ من کجا از مهربانی چشم پوشیدم؟ مهربانی کودکی تنهاست...!! مهربانی را بیاموزیم...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 1 مهرماه سال 1384 00:14
سلام امیوارم حالتون خوب باشه و در پناه حق از زندگیتون لذت ببرین. بعد از مدتها یه نگا به نوشته هام تو این صفحه مجازی که عالم و آدم میتونن ازش با خبر بشن انداختم. چقدر شیوه نوشتنم عوض شده. یه نگا بندازین.انگار سرد شدم. آره؟ چرا؟ دو سال از ۳۰/۶/۸۲ که نوشته بودم ؛ تموم شد ۳۰/۶/۷۸ ثبت نام کردیم ۳۰/۶/۸۲ تصفیه . قکر میکنین...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 31 مردادماه سال 1384 09:54
زمستان سلامت را نمی خواهند پاسخ گفت سرها در گریبان است کسی سر بر نیارد کرد پاسخ گفتن و دیدار یاران را نگه جز پیش پا را دید ، نتواند که ره تاریک و لغزان است وگر دست محبت سوی کسی یازی به اکراه آورد دست از بغل بیرون که سرما سخت سوزان است نفس ، کز گرمگاه سینه می آید برون ، ابری شود تاریک چو دیدار ایستد در پیش چشمانت نفس...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 23 تیرماه سال 1384 20:46
افسون نگاه توام، خسته تر از همیشه ببین! زیر گامهای سکوت چه بی صدا شکسته ام افتادنم انعکاس زجر آلوده ترین لحظه های برگهای خزانی است زرد می شوم و کوچه در کوچه پرسه پرسه زنان... درد هایم شعله می کشند می سوزم شعله می کشم... افسون نگاه توام خسته تر از همشه انتظار می کشم خسته ام خسته... موفق پیروز و شاد باشید. دیگران رو هم...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 13 تیرماه سال 1384 11:18
زندگی رویش یک حادثه نیست زندگی رهگذر تجربه هاست تکه ابری است به پهنای غروب آسمانی ست به زیبایی مهر بارگاهی ست ز دربار حضور زندگانی چو گل نسترن است باید از چشمه جان آبش داد زندگی صحنه جولانگه ماست خوب و بد بودن آن عملی از من و ماست پس بیا تا بفشانیم همه بذر خوبی و صفا و بگوییم به دوست معنی عشق و حقیقت چه نکوست..........
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 15 مردادماه سال 1383 19:37
سلام امیدوارم حالتون خوب باشه امروز ۱۵ مرداد وسطمین روز تابستون. شایدم گرمترینش. چند روز دیگه روز مادر: یه تبریک ویژه و مخصوص و سفارشی تقدیم مادر خوب مهربون و ... خودم و همه مادرای دنیا. امیدوارم سایشون همیشه رو سرمون باشه امروز ۱۵ مرداد : تولد سپیده خانم خواهر محترم . امیدوارم یه زندگی سرشار از شادی موفقیت و سلامتی...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 13 اسفندماه سال 1382 11:11
سلام. امیدوارم خوب خوش و سلامت باشین و دلتون هیچ و قت جایی گیر نکنه البته اگه دل به دل گیر کنه خوبه ولی اگه مثلا به... گیر کنه اونوقت این شعر پایینیه: سیب سرخی را به من بخشید و رفت ساقه سبز دلم رل را چید و رفت عاشقیهای مرا باور نکرد عاقبت بر عشق من خندید و رفت چشم از من کند و دل از من برید حال بیمار مرا فهمید و رفت...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 15 بهمنماه سال 1382 17:41
عشق صد تاست نه ۹۹ تا
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 13 آذرماه سال 1382 16:52
سلام شده تا به حال.وقتی نه زمستون.نه پاییز.نه بهار. وسط تابستون. اوج گرما.وقتی بیابونشم دیگه بیابون نیست و جهنمه.غروب خورشید رو زیر بارون تماشا کنی؟ شده تابه حال.تو روزایی که درختا نمیدونن چه خاکی تو سرشون بریزن و چه رنگی رو لباس تنشون کنن.وقتی باد بین شون می پیچه و برگاشونو تو هوا به رقص در میاره.وقتی پاییز زیبایی...
-
سلام
چهارشنبه 21 آبانماه سال 1382 17:12
اصلا حوصله ات را ندارم باران: به هر شکلی که می تواند ببارد. پرنده: روی هر شاخه ای که دوست دارد بپرد. تو: هر طوری که دلت میخواهد حرف بزن. دیگر هیچ چیز اهمیت ندارد. من: عقلم را از دست داده ام!!! *من دچار خفقانم من به تنگ آمده ام از همه چیز بگذارید هواری بزنم من به دنبال فضایی میگردم لب بام سر کوهی.دل صحرایی که در آنجا...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 1 آبانماه سال 1382 10:20
سلام عشق : نمیدونم. فکر میکنم نمیشه وجودش رو انکار کرد. البته باید دونست عشق و وابستگی خیلی باهم فرق دارن وابستگی یعنی نیاز یعنی ضعف ولی عشق... عشق میتونه یه انگیزه خیلی قوی واسه هر کاری باشه.البته احتمالا تا وقتی مخفی نگهش داری. اگرم نشونش بدی ۲ حالت ممکنه پیش بیاد. یا میزنن تو سرش.یا تحویل میگیرن. که خوب این دو رو...
-
عشق!!!
یکشنبه 27 مهرماه سال 1382 17:41
سلام امیدوارم حالتون خوب باشه. پرسیدند: عشق یعنی چه؟ گفت:عشق یعنی که تو هر روز در یک زمان خاص منتظر آمدن کسی باشی.یعنی هرچه زمان نزدیکتر می شود تپش قلب تو نیز شدت می گیرد. یعنی در آن لحظه خاص نفست بند می آید حتی اگر صدای گام هایش را نشنیده باشی. این یعنی تو اهل شده ای یعنی او تو را عاشق کرده است .یعنی... تا حالا عاشق...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 12 مهرماه سال 1382 10:17
سلام بابا این حرفا چیه؟ کی گفته من زن میخوام؟ یعنی چــــــــــــــــــــــــــــــــــی؟ قضیه اینه که بعد از نوشتن مطلب زیر عالم و آدم ریختن رو سرم که ؛ تو که زن میخوای چرا نمیگی؟!!!!! ؛ باباااااا من زن نمیخوام . بی خیال کوتا بیاین.اگه خواستم حتما خدمتتون عرض میکنم بعضی از دوستانم نظرات جالبی در مورد بعضی از جمله ها...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 3 مهرماه سال 1382 18:35
سلام درباره ازدواج بسیار گفته و شنیده ایم. اما مطالبی که در زیر می آید شاید برای شما تازگی داشته باشد. از میان ضرب المثل های ملل مختلف و همین طور سخنان شخصیت های بزرگ جهان پیرامون ازدواج شصت مورد را انتخاب کرده ایم. بسیاری از این حرف ها جنبه شوخی و مزاح دارد اما تعداد دیگری از آنها شاید وصف حال من و شما باشد! همین طور...
-
سلام
سهشنبه 1 مهرماه سال 1382 09:32
<-----با کلیک کردن روی این قسمت میتونین بی دردسر واسم میل بفرستین خوشحال میشم مطلب و نوشتتون رو بفرستید. راستش خیلی دلم میخواد دوباره بنویسم عین قدیما. سال ۴۱-۴۲ .عین دبیرستان.البته نه ازون نوشته های ژیگول پیگول که اسمشو میزارن شعر و با احساس میخوننش. دانشگاه نطق مون رو کور کرد. بابا این صفحه فروشی نیست .قیمت رو...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 30 شهریورماه سال 1382 19:57
سلام تموم شد ۳۰/۶/۷۸ ثبت نام کردیم ۳۰/۶/۸۲ تصفیه . قکر میکنین ۳۰/۶/۸۳ بازم ثبت نام خواهم داشت؟ گلهای ارغوانی یادت را در باغچه ذهنم میکارم تا بارور شود و هنگامی که در بهار همبال مرغکان مهاجر از راه می رسی دامن دامن نثارت میکنم ؛ گلهای ارغوانی یادت را؛ پرواز را بخاطر بسپار پرنده رفتنی ست به امید دیدار...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 26 شهریورماه سال 1382 15:27
سلام آخــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــی. داره تموم میشه شنبه دفاعیه داریم. (شیرینی و این حرفا... حالشو ببر ) موفق و پیروز باشید. به امید دیدار
-
جدایی
دوشنبه 24 شهریورماه سال 1382 16:33
سلام * مهربانی با مردم را پوشش دل خویش قرارده و با همه دوست مهربان باش.اگر گناهی از آنان سرزد و یا علت هایی بر آنان عارض می شود یا خواسته یا نا خواسته اشتباهیمرتکب می گردند.آنان را ببخشای و بر آنان آسان گیر آنگونه که دوسل داری خداوند بر تو آسان گیرد. بر بخشش دیگران پشیمان مباش و از کیفر کردن شادی مکن *از نگاهت میشود...