be with you

می نویسم، برای تو...

be with you

می نویسم، برای تو...

سلام
امیوارم حالتون خوب باشه و در پناه حق از زندگیتون لذت ببرین.
بعد از مدتها یه نگا به نوشته هام تو این صفحه مجازی که عالم و آدم میتونن ازش با خبر بشن انداختم. چقدر شیوه نوشتنم عوض شده. یه نگا بندازین.انگار سرد شدم. آره؟ چرا؟

دو سال از ۳۰/۶/۸۲ که نوشته بودم ؛ تموم شد  ۳۰/۶/۷۸ ثبت نام کردیم ۳۰/۶/۸۲ تصفیه .  قکر میکنین ۳۰/۶/۸۳  بازم ثبت نام خواهم داشت؟ ؛  میگذره. ۳۰/۶/۸۳ بازم ثبت نام کردم. فکر میکنین بشه ۳۰/۶/۸۵ بازم تصفصه کرد. ۳۰/۶/۸۶ بازم ثبت نام و ۳۰/۶/۹۰ دوباره تصفیه؟

نیمه شب ۳۱ شهریور ۸۴. صدای آروم قطره های ریز بارون که تو تاریکی شب. روی برگهای گل کاغذی بیرون پنجره اتاقم میشینن. منو به یاد این جمله میندازن:

نمیدانم کجایی باکه هستی. ولی باران که می بارد هوا بوی تو را دارد.
...

شاد باشید. دیگران روهم شاد کنید.
به روز شد: http://www.silvestre.persianblog.com
نظرات 1 + ارسال نظر
مهدی دوشنبه 4 مهر‌ماه سال 1384 ساعت 11:58 ق.ظ http://www.enlil.blogsky.com

تو می دانی کجا و با که هستم.
دگر باران نمی بارد.
هوا را هيچ. دلم با توست. دلم را در کنار سردی قلبت. به گور ابدی بسپار....
آقا يه خوابگاه واسه ما جور کن... ببين واسه مهمون موقت چی لازمه. من تا آخر هفته ميام اونطرف. بهت خبر می دم...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد